به گزارش مشرق، ویروس جدید خانواده کرونا با عنوان کووید ــ ۱۹ فقط به جسم و جان میلیونها انسان در سراسر زمین راه پیدا نکرده، به ذهنشان رسوخ کرده و از آنجا قاطی افسانهها و داستانها شده، سر از کتابهای قدیمی و حتی مقدس درآورده است، ردش در فیلمها و انیمیشنها دیده شده و البته برای عدهای نهفقط در کشورهای مسلمان، بلکه در بسیاری از کشورهای جهان، نشانه فرارسیدن آخرالزمان است و نیز نشانهای برای ظهور منجی! هیچ عجیب نیست؛ انسان همیشه با همین دستفرمان با ناشناختهها روبهرو شده و درباره کووید ــ ۱۹ هم چنین است تا زمانی که معما به طور کامل حل شود، بهخصوص وقتی کرونا بعد از سیل و زلزله و آتشسوزی جنگلها و هجوم ملخها و ریزگردها و کلی اتفاق دیگر از راه برسد.
گویا تا وقتی انسان بتواند به این بیماری افسار بزند و آن را کنترل کند، افسانهپردازیها و داستانسراییها ادامه خواهد داشت و کمی بعد هم فراموش خواهد شد تا برسیم به ناشناخته بعدی. اما نکته اینجاست که پس تکلیف نشانههای ظهور چه میشود؟
آنها را چطور باید شناخت و البته چه ضرورتی هست به یافتن این نشانهها؟ اصلا چه چیزی ما را به کشف این نشانهها ترغیب میکند؟ کرونا میرود اما این سؤالات نسل به نسل تکرار میشود. ما در این روزها و در آستانه میلاد حضرت مهدی موعود (عج) سراغ حجتالاسلاموالمسلمین محمدرضا زائری رفتهایم که هم روحانی است، هم منتقد و هم مورد وثوق نسل جوان. پاسخ او را به این سؤالات بخوانید، باشد که قبول افتد.
چرا به دنبال نشانههای ظهور هستیم؟
انتظار موعود، در وجدان انسانی و فطرت بشری وجود دارد و فارغ از اعتقادات دینی و مسائل مذهبی، همه انسانها به اصل آن معتقدند حتی اگر به آن آگاه نباشند و دقت نکرده باشند. در سینمای هالیوود هم انواع فیلمهای آخرالزمانی مانند آرماگدون ساخته میشود، چراکه نیاز درونی در فطرت بشر او را به این اعتقاد سوق میدهد. طبعا در ادیان و مکاتب مختلف هم، اصل اعتقاد به ظهور منجی وجود دارد، فقط ممکن است شکل و ابعادش متفاوت باشد.
یکی از مواردی که سبب میشود انسانها به دنبال نشانه باشند، همین میل ذاتی است که تحول، تغییر و پایان خوش را انتظار میکشد. وقتی به موعود معتقدیم و ظهور منجی را باور داریم، طبیعی است که چشمبهراه باشیم و منتظر. کسی که دلش را امیدوار کرده به آمدن محبوب و موعود و منجی، طبیعی است که نشانهها را جستوجو میکند؛ نه حالا و امروز بلکه همیشه و در طول تاریخ چنین بوده.
نشانههای ظهور را دنبال کنیم؟
در روایت دینی و احادیث اسلامی نیز به طور گسترده به نشانههای ظهور اشاره شده ولی افراط و تفریطهایی در مواجهه با این نشانهها بروز کرده است. برخی به شکل افراطی تمام احادیت را صحیح فرض کرده و در جستوجوی مصادیق آن برآمدهاند و کوچکترین و سادهترین مسائل را تطبیق میدهند. برخی به شکل تفریطی کل این احادیث را کنار گذاشته و نادیده میگیرند.هر دو اشتباه است.
از یکسو باید در نظر داشته باشیم که این روایت صادر و نقل شده برای اینکه احساس انتظار و امیدواری را در ما زنده نگاه دارند و از سوی دیگر باید در نظر داشته باشیم که برخی از این احادیث در طول قرنها و گذر از موقعیتهای گوناگون و مشکلات بسیار، درست و صحیح به دست ما نرسیده؛ بخشی از آنها درست نقل نشده و در بخشی از آنها حذف و اضافاتی انجام گرفته است. شرط اعتقاد دینی و عقل، درپیشگرفتن میانه و اعتدال است که از یک طرف روایات و احادیث را با هر مساله سادهای تطبیق نکنیم و از طرف دیگر لااقل علائم قطعی را بشناسیم؛ آنهایی که به طور حتم رخ خواهند داد، چون در روایات هم برخی از علائم به عنوان علائم قطعی نقل شده و برخی دیگر احتمالی است.
معروفترین تطبیقها
پیشگوییها و تطبیقهای زیادی درباره نشانههای ظهور منجی صورت گرفته است چه در جهان اسلام، چه در غرب، چه در گذشته چه در قرون اخیر مثل نوستراداموس و شاهنعمتا... ولی. در سالهای گذشته بعد از جنگ ۳۳ روزه حزبا.. لبنان اتفاقاتی افتاد و برخی در نقلها و مباحث شان علایمی را برشمردند مثل اینکه یک نفس زکیه، یک انسان صالح به شهادت میرسد یا یک سید خراسانی قیام میکند و عدهای با او همراه میشوند یا شعیب بن صالح که در برخی روایات ما نقل شده که یکی از همراهان و فرماندهان سپاه حضرت خواهد بود، فلانی است و مواردی از این دست.
در دوران صفویه و اوایل دوران قاجار و بسیاری زمانهای دیگر هم اتفاقاتی رخ داده که شاید به نوعی مطابق با نشانههای ظهور بودند. در دوران اخیر هم نمونههایی از این تطبیق دادنها را دیدهایم؛ مثل اینکه عبدا... که گفته شده یکی از پادشاهان عرب است که در آستانه ظهور حضرت مهدی (عج) کشته میشود همان ملک عبدا... پادشاه عربستان است و او از دنیا رفت و خبری نشد. بعد گفتند حتما ملک عبدا... اردن همان عبدا... است و خیلی چیزهای دیگر از جمله کرونا که آن را به مرگ سفید نسبت دادهاند.
آیا شیوع کرونا از نشانههای ظهور امام عصر(عج) است؟
در حوادث جاری اخیر، پای روایاتی وسط کشیده شده که در آنها آمده بود قبل از ظهور مرگ سفید رخ خواهد داد. به این معنا که مرگ ناشی از جنگ و کشتار یا مرگ سرخ نخواهد بود و حالا مرگ سفید را به مرگ در اثر ابتلا به بیماری کووید ــ ۱۹ مرتبط کردهاند که جان خیلیها را بدون خونریزی گرفته و میگیرد. برخی فراتر رفتند و تعدادی از آیات سوره مدثر را که میگوید برخیز و آلودگیها را بشوی و عدد ۱۹ در آن ذکر شده را به کووید ــ ۱۹ مرتبط دانستهاند و گفتهاند که این بیماری بدون تردید همان مرگ سفید است که قرآن هم آن را پیشبینی کرده بود.
تطبیقهای دیگری از این دست هم بوده که همانطور که گفتم هیچ کدام اینها را نمیتوان تطبیق داد چون اصلا نباید تطبیق داد و نباید برای ظهور زمان مشخص کرد. ممکن است سالها قبل هم اتفاقات مشابهی رخ داده باشد که میشد آنها را با مقوله ظهور مرتبط دانست. بسیاری از این تطبیقها نتیجه برداشتهای شخصی است و مبنای دینی ندارد.
چرا نباید نشانهها را با رویدادها تطبیق بدهیم؟
در طول تاریخ برخی این روایات را با مسائل پیش پا افتادهای تطبیق دادهاند و اشتباه آنها در تطبیق، منجر به ضعف اعتقاد مردم شده است. به این معنا که وقتی هر مساله سادهای را به نشانههای ظهور تطبیق میدهیم و بعد از گذشت زمان مشخص شود که اشتباه بوده، اصل اعتقاد زیر سوال میرود.باید در تطبیق نشانهها احتیاط کرد چون هدف از ذکر این نشانهها نگه داشتن مومنان در حالت انتظار و امیدواری بوده.
در دعای عصر آمده که إِنَّهُمْ یرَوْنَهُ بَعِیداً وَ نَراهُ قَرِیباً. دیگران این اتفاق ظهور و بازگشت امام عصر(عج) را خیلی دور میدانند در حالی که ما معتقدیم نزدیک است و به آن یقین داریم و امیدواریم.در میان نشانهها برخی قطعی و حتمی هستند و برخی احتمالی. مساله دجال و سفیانی مشهورتر است و در زمره علایم قطعی قرار میگیرد. گفته شده که در سالها و ماههای منتهی به ظهور جنگها و درگیریهایی رخ میدهد که بیشتر آنها در منطقه خاورمیانه است، بعضی نظامهای سیاسی با کودتا و جنگ تغییر میکنند، لشکرکشیهایی صورت میگیرد و برخی مناطق اشغال میشود اما تاکید شده که حتی نشانههای قطعی هم با رویدادها تطبیق داده نشوند چون اگر به دام تطبیق بیفتیم در واقع برای ظهور حضرت امام عصر(عج)، زمان مشخص کردهایم.
اگر من به شکل قطعی بگویم فلان دیکتاتور که در فلان کشور عربی حضور دارد حتما دجال است، در واقع دارم به زمان ظهور اشاره میکنم و ما از این مقوله نهی شدهایم.یکی از جدیترین روایاتی که در این زمینه داریم در همین باره است: کذبالوقاتون. کسانی که وقت تعیین میکنند، دروغگو هستند. برای اینکه اهل بیت (ع) از این پرهیز داشتند که روزی، کسانی بیایند و وقت تعیین کنند. تطبیق نشانهها اصل اعتقاد مردم را مخدوش میکند.
شناختن نشانههای ظهور چه ضرورتی دارد؟
نشانههای ظهور منجی فقط برای امیدوار ماندن و منتظر ماندن ذکر شده و مهم تر آن است که به زمینهسازیهای ظهور توجه داشته باشیم. مثلا در شرایط امروز جهان میبینیم که قرنطینه باعث شده، تمرکز بر فضای مجازی بیشتر شود اما این نشانه ظهور نیست این شبکه جهانی گسترده، فرصت و زمینه ظهور را فراهم میکند چون در روایات به شبکه ارتباطی همه مردم جهان اشاره شده. البته نیاز به یک حکومت واحد در تمام جهان هم از دیگر مواردی است که در روایات به آن اشاره شده و البته اندیشمندان غربی هم دارند به همین نتیجه میرسند مانند آنتونتی گیدنز جامعهشناس معروف انگلیسی که درباره جهانی شدن در ویرایش اخیر کتابش نوشته و نیاز جامعه بشری به یک حکومت واحد را مطرح کرده است.
وقتی باور داریم که ظهور منجی یک حقیت است و زندگی طبیعی بشر هم دارد به همین سمت میرود، وقتی قرار است ظهور اتفاق بیفتد و با آن مواجه بشویم چه دلیلی دارد که به دنبال تطبیق نشانهها باشیم. جستجوی شاید اتفاق ناگزیری باشد و شاید حتی حرف زدن درباره آنها ایرادی نداشته باشد اما قطعی و واقعی دانستن نشانهها و مشخص کردن زمان ظهور اشتباه است و همیشه نهادهای رسمی و علمای برجسته با آن مخالفت کردهاند.
آیا نشانهشناسیها برآمده از نیاز منتظران است؟
علت انتشار تطبیقها و نشانهشناسیها هم ذوق و سلیقه شخصی افراد است و هم راهکاری برای جذب مخاطب بیشتر و لایکهای افزونتر و البته مهمتر از اینها، دستهایی است که به صورت حسابشده قصد دارند با انتشار مفاهیم شبهه برانگیز اعتقاد دینی مردم را خدشهدار کنند.
زمانی بود که در بقاع متبرکه و حتی در مساجد، نوشتهای لای قرآن یا مفاتیح قرار میدادند، با این مضمون که من حاجتم را گرفتهام و به من گفته شده اگر تعداد مشخصی از آن بنویسی و همین کار را بکنی حاجتت روا میشود. در عصر دیجیتال شبیه به همین اقدام در فضای مجازی صورت میگیرد. افرادی به صورت حساب شده، نوشتههای ساختگی را دست به دست میکنند تا کسی که با ایمان و اخلاص قلبی این کار را کرد و به حاجتش نرسید، ایمان و اعتقادش متزلزل شود.
برای رسیدن به این مقصود هر کاری هم میکنند، از جعل روایت گرفته تا جعل کتاب. مثلا روایتی به صورت گسترده منتشر شد به نقل از امیرالمومنین(ع) با این توضیح که در کتابی در کتابخانه علامه امینی در نجف مکتوب شده و علایم و مشخصات کرونا در آن ذکر شده و حتی اسم بیماری هم آمده است. آنهایی که اهل روایت بودند با خواندن متن میفهمیدند که جعلی است، اما کسانی که اهل دقت نبودند شاید اصلا متوجه نشدند چنین کتابی در کتابخانه علامه امینی وجود ندارد. جالب است، در این روایت جعلی اسم کتاب، شماره صفحه و جزئیاتی نقل شده که کذب بودنش را مخفی کند.
در جنگهای ۳۳ روزه لبنان روایتی نقل شده بود از بحارالانوار جلد فلان و صفحه فلان و من هر چه گشتم آن روایت را پیدا نکردم. چند جلد و حتی چند صفحه مشابه را به احتمال اینکه عدد درست منتشر نشده باشد، بررسی کردم اما چنین چیزی وجود نداشت. همه اینها در حالی که تشخیص روایات واقعی از جعلی چنان اهمیتی دارد و به قدری دقیق باید انجام شود که علم حدیث و رجال از دروس بسیار پیچیده حوزوی و دینی محسوب میشود و متخصصان خودش را دارد. متخصصان این علوم میتوانند سطوح روایات را مشخص کنند و اینکه کدامشان بیشتر قابل اعتماد است.
یک منتظر چه باید بکند؟
انسان منتظر قبل از هر چیز بنده خداوند است که در مقابل او پاسخگوست. چیزی که مهم است رعایت وظایف فردی است و زمانی که امام عصر(عج) ظهور کردند اگر وظایفمان را درست عمل کرده باشیم، در مقابل آن حضرت رو سفید هستیم و میتوانیم خود را همراه حضرت بدانیم اما اگر کسی وظایفش را انجام نداده باشد، منتظر بودنش ارزشی ندارد. به عنوان منتظر باید اموری که امر شده را انجام بدهیم، وظایف عبادی و فردی، تعهداتمان در مقابل خانواده، رسیدگی به امور خیر و دیگر تکالیف را.
همین لحظه اگر امام عصر (ع) تشریف بیاورند و ظهور اتفاق بیفتد، پرستار و پزشکی که جانش را در بیمارستان برای نجات بیماران در معرض خطر قرار داده، در محضر ایشان رو سفید است و منتظر واقعی محسوب میشود چون وظیفهاش را انجام داده اما من اگر وظیفهام را رها کرده باشم، هر چه از انتظار حرف بزنم و شعر بگویم، شرمنده حضرت خواهم بود.
*جام جم